سال المپیک ۱۹۵۲ که قهرمانی کشور در اراک برگزار شد، گیوهچی شادروان مهدی مقرب از اصفهان، باقر ختایی از تبریز و شادروان قاسم شاهی از مشهد که لنگ کار متبحری بود را در یک شب برد و قهرمان شد.
کم نبودند باستانی کارهای محله شان، اما آشیخ ابوطالب سخت با کشتی گیر شدن پسرش مخالفت می کرد و تا زمانی که زنده بود، کشتی گرفتن ناصر محدود ماند به خاک و خلی شدن با بچه محل ها در خیابان اسماعیل بزاز و بقیه پسکوچه های مولوی.
علی افشار، هممحلی گیوهچی تمرین ژیمناستیک میکرد، و او را که تا کلاس ششم بیشتر درس نخوانده بود، به باشگاه نیرو راستی، روبروی اکبر مشتی برد.
گیوهچی دو تومان داد عضو شد؛ نرخ ناچیزی برای فراگیری الفبای کشتی از اکبر نیکجو.
کشتی فرنگی را از روی عکس های کتاب رموز و فنون ابوالملوکی آموخت.
سری به باشگاه کشتی مدرسه دارالفنون می زد. هفته ای یکی دو روز هم می رفت پولاد زیر نظر حاج عبدالحسین فیلی.
پولاد شهریه ای نبود، سَردَم داشت: "هر دفعه می رفتیم، باید پنج زار می انداختیم سردم".
آن قدر پنج ریالی انداخت توی سردم تا فن و بندِ ورود به گود بزرگان کشتی را بیاموزد. نوبت رسید به مسابقات باستانی در امجدیه که روی زمین چمن انجام شد.
مدتی بعد روی همان چمن، تشک انداختند که مسابقات کشتی فرنگی تهران را برگزار کنند. برای اولین بار روی تشک مسابقه داد.
"اگر تشکی از کُرک بود ذوق می کردیم. آن موقع ها خوبِ خوبش کُرک بود. وگرنه با پنبه، خورده قیچی های لباس یا کاه. یک رویه برزنتی هم می انداختند روش. مثل سوهان کشیده می شد روی بدنمان. پیشانی و آرنج و کمرمان ساییده می شد. مچ پا هم می پیچید توی چاله چوله های تشک."
گیوهچی که در نخستین سال تاسیس تاج برای این تیم کشتی گرفته بود، ۱۸ سال تیم تاج را تمرین داد و در رقابت های داخلی هدایت کرد. ده سال در مسابقات جهانی و المپیک سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی بود. در داوری هم مدرک بینالمللی گرفت و سال ها رقابتهای مهم داخلی و خارجی را قضاوت کرد.
سال ۱۳۲۸ عنایت جانان پور، یکی از موسسان باشگاه تاج، او را به باشگاه خودش برد. تیمی از ترکیه دعوت کردند تهران و ناصر گیوه چی، اولین کشتی با یک کشتیگیر خارجی را با لباس تیم تاج گرفت.
سال المپیک ۱۹۵۲ که قهرمانی کشور در اراک برگزار شد، گیوهچی شادروان مهدی مقرب از اصفهان، باقر ختایی از تبریز و شادروان قاسم شاهی از مشهد که لنگ کار متبحری بود را در یک شب برد و قهرمان شد.
اما انتخابی ها از قهرمانی کشور جدا بود و در تهران، در محل سیرک فردوسی برگزار شد. گیوهچی شش دوره کشتی گرفت و رقیب اصلی اش فرج شعبانی از مشهد را مغلوب کرد.
شعبانی به داوری معترض بود. دعوت شد به اردو و ۱۰ روز بعد دوباره مسابقه دادند که باز دست گیوهچی بالا رفت.
ماجرای مدال المپیک
اعضای تیم ۱۰ روز زودتر عازم فنلاند شدند. او نماینده وزن ۶۲ کیلوگرم ایران بود. این وزن بیست و یک شرکت کننده داشت و پرتعداد تر از بقیه اوزان.
در شب نخست، هربرت هال از انگلستان را با امتیاز عالی شکست داد و بعد از یک روز استراحت کامل، مانگاو هندوستانی را برد.
شب سوم برای برتری مقابل عبالفتاح عیساوی از مصر به زحمت افتاد؛ زحمتی که مقابل دردسرهای شب چهارم چیزی نبود. شبی که شب آخر رقابت های این وزن بود و سکوی قهرمانی، چشم انتظار قدم قهرمانان.
گیوهچی سه کشتی پشت سر هم گرفت. در نبردی پا به پا، تومیناگا از ژاپن را برد. دقایقی بعد اسمش را خواندند برای مبارزه مقابل بایرام شیت از ترکیه.
رفت روی تشک تا بزرگترین حسرت ۶۰ سال آتی زندگی اش را تدارک ببیند. صائیم آریکان سرمربی تیم ملی ایران هم اهل ترکیه بود و شگردهای بایرام شیت را بازگو کرده بود برای گیوهچی. نتیجه اما برتری نماینده ترکیه بود.
در آخرین مبارزه که انتخاب بین نقره و برنز بود، با جو هنسون از آمریکا سرشاخ شد. این کشتی گیر اهل بالتیمور را شکست داد و نایب قهرمان المپیک شد.
گیوهچی در مسابقات جهانی ۱۹۵۴ توکیو پنجم شد اما در بازی های آسیایی ۱۹۵۸ توکیو روی سکوی سوم ایستاد و از تیم ملی خداحافظی کرد.
چهار سال بعد وقتی آزادکاران ایرانی حماسه ملبورن را رقم زدند، او هم می توانست مدال دومش را بگیرد. اما اتفاقی نادر در استرالیا رخ داد که گیوهچی آن را بده بستان تعبیر می کند.
نتیجه اولین کشتیاش، برتری با امتیاز عالی مقابل گیلدن هویس از آفریقای جنوبی بود. سپس مثل المپیک قبلی با هربرت هال بریتانیایی روبرو شد و در پنجمین دقیقه پشتش را به تشک چسباند.
آن اتفاق نادر در شب سوم رخ داد. او مقابل آنترو پنتیلائه از فنلاند برنده شد و دستش را بالا بردند. اما روز بعد، رای را برگرداندند.
عکس این قضیه در نبرد امامعلی حبیبی با گاریبالدو نیتزولا از ایتالیا افتاد. نیتزولا برنده شد اما رای را برگرداندند. گیوه چی می گوید: "من را قربانی کردند تا حبیبی قهرمان شود".
نگاهی به کتاب رقابتهای المپیک نشان می دهد که گیوهچی شب ۳۰ نوامبر ۱۹۵۶ پنتیلائه را برد و به او باخت! حبیبی نیز شب اول دسامبر، به نیتزولا باخت و او را برد.
گیوهچی تغییر نتایج این دو مبارزه را توافقی بین سران فدراسیون جهانی با مسئولین ایران می داند. امامعلی حبیبی اما رقیب ایتالیایی را بازنده بی چون و چرای آن مسابقه می داند و معتقد است؛ تلاش داوران برای تغییر نتیجه را خنثی کرده.
آرشیو تاریخچه این ارگان نشان می دهد که در آن مقطع همزمان با رقابت ها، کنگره فیلا نیز به انجام رسید و آروو هیمبرگ از فنلاند، عضو جدید مجمع جهانی این رشته ورزشی شد. اما اگر نفوذ او را پیش فرض قرار دهیم، چرا آنسلمو بافیچیو دیگر عضو متنفذ فیلا که اهل ایتالیا بود، از تحمیل شکست به کشتی گیر کشورش جلوگیری نکرد؟
فیلمی از آن رقابت ها وجود ندارد. کشتی گیران حاضر در مسابقات نیز به واسطه دوستی با هر دو کشتی گیر، درباره جزئیات ماجرا صحبتی نمی کنند و می گویند حواسشان به قرعه، رقبا و کشتی های خودشان بوده.
از جمع روزنامه نگاران ایرانی، محمود منصفی به عنوان نماینده موسسه کیهان در آن المپیک حضور داشت اما تورق روزنوشت های او نیز پرده از ابهامات ملبورن برنمی دارد.
گیوهچی پس از این اتفاقات با اعصابی متشنج و روحیه ای متزلزل، مثل المپیک قبلی مقابل بایرام شیت قرار گرفت، باز به او باخت و تا رده ششم نزول کرد.
شیت در پی باخت مقابل ساساهارا - برنده مدال طلا- چهارم شد.
پنتیلائه با خوش اقبالی پس از شکست مقابل ژوزف میوایس بلژیکی، به لطف همان پیروزی جنجالی مقابل گیوهچی روی سکوی سوم ایستاد.
دوران مربیگری
"همه ما را فراموش کرده اند. کسی به قهرمانان سابق اهمیتی نمی دهد و از آنها سراغ نمی گیرد. مدیران ورزشی فقط شعار حمایت از قهرمانان می دهند"
گیوهچی در مسابقات جهانی ۱۹۵۴ توکیو پنجم شد اما در بازی های آسیایی ۱۹۵۸ توکیو روی سکوی سوم ایستاد و از تیم ملی خداحافظی کرد. جانشینش مصطفی تاجیک دوست صمیمی تختی بود.
گیوهچی که در نخستین سال تاسیس تاج برای این تیم کشتی گرفته بود، ۱۸ سال تیم تاج را تمرین داد و در رقابت های داخلی هدایت کرد. ده سال در مسابقات جهانی و المپیک سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی بود. در داوری هم مدرک بینالمللی گرفت و سال ها رقابتهای مهم داخلی و خارجی را قضاوت کرد.
کارمند ژاندارمری بود و در سال ۱۳۵۹ بازنشسته شد. سرمربیگری تیم ملی نیروهای مسلح را هم به عهده گرفت. شم مربیگریاش عالی بود و وقتی رضا سوخته سرایی در پادگان کرمان بود، گیوهچی با حمایت سرهنگ اصغر آذرخش رییس وقت هیات کشتی ارتش، سوخته سرایی را به تهران آورد و او نیز در مدتی کوتاه، دوبنده تیم ملی را پوشید.
تا کلاس ششم دبستان محمدی بیشتر درس نخواند اما فرزندانش مدارج تحصیلی را طی کردند. دخترش فارغ التحصیل دامداری است و پسرانش مهندس کشاورزی و مکانیک هستند.
در عکسهایش همیشه یا کت و شلوار به تن دارد یا لباس ورزشی. در پوشش، هیچ وقت از این دو وضعیت خارج نشده.
درد پایش پس از عمل جراحی هم خوب نشده است و در ۸۰ سالگی، لنگ لنگان و با کمک عصا راه می رود.
گیوهچی در خانه ای کلنگی در شرق تهران زندگی می کند. از منتقدین سرسخت نظام ورزشی ایران در بحث حمایت از پیشکسوتان است. در برنامه زنده "ورزش کهن" که از شبکه جام جم صداوسیما پخش می شد، در پاسخ به بیننده ای که روی خط آمده و جویای میزان توجه مسئولین به او و هم دوره ایهایش شده بود، گفت: "هیچی. هیچ توجهی نکردن و نمی کنن".
بعدا هم اعتراض خود را در مصاحبهای دیگر با خبرگزاری فارس تکرار کرد: "همه ما را فراموش کرده اند. کسی به قهرمانان سابق اهمیتی نمی دهد و از آنها سراغ نمی گیرد. مدیران ورزشی فقط شعار حمایت از قهرمانان می دهند".
او همچنان اخبار کشتی را دنبال می کند و امسال برای تماشای فینال لیگ کشتی آزاد بین سبزوار و بابل، به ورزشگاه آزادی آمد.