نوشته شده توسط : swot

'كبله (كبلایی كه همان كربلایی است) آقای من می‌تواند حرف جهانی بزند' این جمله گزین‌گویه‌ای از رادی است؛ سال 86 حباب خاكی را بدرود گفت و برای همیشه در تاریخ هنر سرزمینش ماندگار شد.

اما امروز؛ ماه‌هاست كه در عرصه هنر گیلان سخن از رادی است و هر محفل هنری مملو از گفت و گو از جشنواره ای ملی با نام 'روزنه آبی' یادمان زنده‌یاد اكبر رادی و استقبالی بی‌نظیر كه نشان صحتش سه بار تمدید ...

می گویند برای آنكه بتوان آثار بزرگ هنری را درك كرد و از آنها لذت برد، هیچ مانعی بزرگ‌تر از آن نیست كه نخواهیم خود را از عادات و ملكات ذهن خلاص كنیم و با این تعریف، نمایشنامه‌های رادی قوام است، قوامی از هنر ، اخلاق و هویت.

'هادی مرزبان' یكی از كارگردانان تئاتر كشور است كه بیش از 10 نمایشنامه رادی را بر صحنه تئاتر زندگی بخشیده و می گوید: رادی ، پرچمدار تئاتر كشور و در درام و دیالوگ‌نویسی شاهكار است.

وی می گوید: رادی نمی نوشت كه قصه خلق كند، رادی می نوشت كه ذره‌ ذره جامعه‌اش را فریاد كند.

مرزبان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا از برخی كه مقهور تئاتر غرب هستند و دون شأن خود می‌دانند كه از داشته های ادبی كشورشان بگویند، برآشفته است.

وی معتقد است؛ البته كه تئاتر، هنری وامدار غرب است اما بگونه ای این هنر در كشور پرورش یافته كه دیگر شده و باید بدان بالید.

وی اضافه می كند: سرزمین‌مان، سرزمین بزرگ‌پروری است و بایستی به آنان ارج نهاد و آنان را به عنوان پیشوایانی شهیر به مردمان سرزمین‌های دیگر شناساند.

مرزبان بیان می كند: حافظ ، سعدی ، مولانا ، عمق پر حماسه فردوسی ، قصص قرآن ، تعزیه و .... اینها داشته‌های‌مان؛ چرا نباید مهربانانه به آنها ارج نهاد؟

وی به 'رادی ' بر می گردد و می گوید: هر قطعه از آثار رادی چون غزلی از حافظ سرشار از وجد است و رادی نمادی است كه با تكیه بر داشته های سرزمینش نمونه ماندگار شد.

مرزبان معتقد است ،' تا تئاتر هست ، رادی هست '.

'فرامرز طالبی' محقق و پژوهشگر و گردآورنده كتاب شناخت‌نامه رادی می گوید: رادی چهار دهه حتی در بدترین زمان كه تئاتر كشور در محاق بود، نمایش نوشت و هیچگاه به سمت سینما نرفت.

وی می گوید: رادی 'ایرانی' نوشت و نام آن را 'تئاتر هویت' گذاشت و شخصیت‌های برآمده از سرزمینش را آنقدر غنی و گسترده به نقش می كشد كه در گستره تئاتر جهانی می گُنجند.

طالبی كه خود در عرصه تئاتر و قلم پیشكسوت است - حین مصاحبه حتی یكبار هم رادی را بی‌پیشوند 'استاد' خطاب نكرد - گفت: او نویسنده ای اخلاق‌گراست بدین معنی كه خود می گوید «آدم‌های نمایش من می توانند پلشت باشند اما پوچ نیستند و چون پوچ نیستند، هویت دارند و چون هویت دارند در ازای جامعه خویش دارای تعهد هستند.»

وی می گوید: رادی با بیش از 24 نمایش، منظومه بلندی برای تئاتر كشور سرود كه در هر قطعه از آن دریایی از معرفت و دیالوگ نهفته و معیاری برای هویت و افتخار نسل هنر.

'تئاتر هویت ! این تئاتر ملی با یك طنین جهانی است' گفته ایست از رادی و به یاد می آورم بخشی از نمایشنامه 'ملودی شهر بارانی' اش را كه شخصیت 'گیلان' در آن به 'مهیار' می گفت: 'برای اینكه درختی بكارین یا از مظلومی دفاع كنین، لازم نیس سوار اسب نحیف تون بشین و دور جبهه های جنگ و افسانه ها بگردین. باغچه و مظلوم هر دو پیش روی شمان؛ فقط كمی هنر می خواد'.

روزنه آبی، افول، از پشت شیشه ها ، مرگ در پاییز ، صیادان، لبخند باشكوه آقای گیل، درمه بخوان، هاملت با سالاد فصل، منجی در صبح نمناك، پلكان، تانگوی تخم مرغ داغ، آهسته با گل سرخ، شب روی سنگ فرش خیس، آمیزقلمدون، باغ شبنمای ما، ملودی شهر بارانی، خانمچه و شب مهتابی ثمره لحظه به لحظه زندگی رادی است با ذره بین رئآلیسم در جامعه.

اكبر رادی زاده مهرماه 1318 زادگاهش را چنین وصف كرد، 'رشت، خاك من، شهر آبی' و در زمستان 86 گستره تئاتر كشور را با تأملی شگرف بر آثارش تنها می گذارد ...

روانش شاد و چون او بیش باد... ك/4

گزارش از: مرضیه ضامن

/508/1881/695





:: برچسب‌ها: بهار ,
:: بازدید از این مطلب : 400
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 اسفند 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: